به گزارش همشهری آنلاین، این حضور به مناسبت انتشار جدیدترین شماره مجله ۲۴، ماهنامه سینمایی روزنامه همشهری، صورت گرفت که آخرین شماره آن با عنوان «طعم ترس» ویژه ۱۰۰ فیلم برتر ژانر وحشت به تازگی منتشر شده و در آن فیلمهای شاخص این ژانر در سینمای جهان بررسی شده اند. در بخشی از این نشست که روز گذشته منتشر شد، عسگرپور به سینمای وحشت پرداخت و از دلایل رشد نیافتن این ژانر در ایران گفت. او در بخش دیگری از صحبت هایش در باره خانه سینما و مشکلات کلان این صنف صحبت کرد که در ادامه می خوانید:
دفتر فیلم معناگرا
من در دفتر فیلم معناگرا در فارابی نبودم. اسمم به این دلیل به این دفتر پیوند خورد که وقتی فیلم قدمگاه را سال ۸۲ ساختم، واژهای به اسم معناگرا خلق شد که من آن را نمیفهمیدم. وقتی در نمونههای خارجی این واژه را جستوجو کردم، متوجه شدم در بعضی کشورها این جشنوارهها وجود دارند. ولی نه به این معنی که ما در باره آن صحبت میکنیم. برای من معنویت گرایی قابل فهم بود و هنوز هم هست. اما معناگرایی را نمیفهمم. چون به هر حال در جهان هر چیزی معنایی دارد و با این تعریف فیلمهای کمدی هم بالاخره معنایی دارند. بنابراین من فقط از دور شاهد فعالیت این دفتر بودم.
رابطه خانه سینما و دولت و سازمان سینمایی
حاصل بضاعت ما در حوزه فرهنگ و هنر که بخشی از آن حاکمیت است و بخشی فعالان این حوزه، خانه سینمایی است که میبینید. در این دو سه سال بسیاری به این موضوع اشاره میکردند که خانه سینما بیشتر از هر کاری بیانیه میدهد. این ماجرا سوءتفاهم اجرا کرد. من با کسانی که در این بخش سمتی داشتند صحبت کردم و سعی کردم توضیح دهم چه چیزی باعث میشود که یک نهاد صنفی به این نقطه میرسد. اصل موضوع به این برمیگردد که ما نه در پیکره دولت و نه در صنف، اساسا نهاد قوام یافته نداریم. ما با وزارت ارشادی روبهرو هستیم که با تغییرات فراوانی که در حوزه تکنولوژی اتفاق افتاده دیگر نمیداند دقیقا مسئولیت چه چیزی را به عهده دارد. وضعیت تلویزیون از این هم بدتر است. چیزی بیشتر از هشتاد درصد محتوایی که مردم تماشا میکنند، ربطی به پلتفرمهای داخلی ندارد. استفاده از محتوا در حوزه سریال هم نسبت به دو یا سه سال پیش متفاوت شده است. بنابراین ما با ساختارهایی در حوزه فرهنگ مواجهیم که بخشی از آن مثل تلویزیون کاملا از دست رفته و بخشی از آن فاقد تعریف امروزی هستند. شورای پروانه ساختی وجود دارد که پنج نفر یا هفت نفر عضو آن هستند. در بعضی از دولتها هم این شورا به تعداد صندلیهای موجود در اتاق عضو گرفته است. یعنی مثلا اتاق ۹ تا صندلی داشته و شورای پروانه ساخت هم ۹ نفر عضو گرفته است. در صورتی که در آیین نامه نوشته شده تعداد اعضا باید ۵ نفر باشد. میگویند ساختارهای نوین کارشان را کرده اند.
ساختارهای نوین
منظور از این ساختارهای نوین این است که قبلا اگر فیلمنامه را به شکل کاغذی به ارشاد میرساندید، الان همان را به شکل اینترنتی بازگذاری میکنید. آنها هم به همان شکل اینترنتی به شما جواب میدهند. ولی پشتش همان اعضای شورای پروانه ساخت با همان کارکرد و همان مفاسدی که ایجاد کردند، قرار دارند. بنابراین با وزارت ارشادی مواجهیم که چندان مهم نیست متعلق به کدام جناح است. ساختاری است که دیگر نمیداند امروز به چه دردی میخورد. نمیداند اصلا برای چه باید به چیزی موجز بدهد. چون بر مبنای قانونی که به آن تحمیل شده و در همین برنامه هفتم هم به آن اشاره شده، به تدریج سخنرانیها هم باید مجوز بگیرند. وقتی میگوییم صوت و تصویر فراگیر، یعنی صدا یا تصویری که عده ای آن را میشوند یا میبینند. حالا دقیقا مشخص نیست چه تعداد باید چیزی را ببینند یا بشنوند که صوت و تصویر فراگیر تلقی شود و ملزم به دریافت مجوز باشد. این را قانون مشخص نکرده است. این یعنی همین دورهگردی هم که لوازم منزل میخرد، میتواند شامل صوت و تصویر فراگیر باشد، چون عده ای آن را میشوند. بنابراین باید مجوز بگیرد. بخش زیادی از تحولاتی که پیش از این باید شکل میگرفته، شکل نگرفته و الان هم نمیشود جراحی کرد. زمانی اگر حلقههای فیلمی میخواست از کشور خارج شود، باید پلمب میشد. الان به راحتی آپلود میشود، آن طرف دنیا هم مونتاژ میشود. اگر هم بخواهند وضعیت را کنترل کنند، میروند دنبال این که چطوری جلوی آپلود کردن فایل فیلم را بگیرند. با تکنولوژی مبارزه میکنند. یک نهاد صنفی وقتی تصمیم می گیرد راجع به این موضوعات حرف بزند، مثل پروانه ساخت که همین اتفاق افتاد، ویدئوهایی از بخشهایی از فیلمهای مختلف پشت سر هم مونتاژ میشود و میگویند اینها برای همین اتفاقات میخواهند پروانه ساخت را حذف کنند. بنابراین نه تنها شورای پروانه ساخت نباید منحل شود، بلکه اداره کل نظارت بر پروانه ساخت هم باید تشکیل شود.
بزرگ شدن ساختار سینما
اداره این سینما با تمام عرض و طولش چقدر آدم نیاز دارد؟ چقدر ساختمان لازم دارد؟ در طول این سالها مدام ساختار بزرگتر شده است.
تهیه کنندگان بیشتر از دستیاران کارگردان
تعداد تهیهکنندگان سینما بیشتر از دستیاران کارگردان است. در هر پروژه دو تا سه دستیار کارگردان وجود دارد، بنابراین به شکل طبیعی باید تعداد آنها بیشتر از تهیه کنندگان باشد. ولی این طور نیست. چون بین آنها رقابت انداخته شده است. در خیلی از این تشکلهای تهیه کنندگی ما دندانپزشک، فروشنده ماشین و ...داشته ایم. بعد هم به عنوان سرمایه گذار اسمشان در تیتراژ فیلم آمده است.
مشکلات ثبت نهاد صنفی
نهاد صنفی قوام یافته نیست. مشخص نیست باید کجا ثبت شود. هیچ جایی برای ثبت آن وجود ندارد. میگویند یا باید در وزارت ارشاد به عنوان موسسه فرهنگی ثبت شوید یا در وزارت کار. ما نمیتوانیم به عنوان یک نهاد صنفی ثبت شویم. چون نهاد صنفی مقتضیات خودش را دارد. موضوع پیچیده هم نیست. ولی تا به حال انجام نشده است.
تعامل با دولت جدید
با وزیر ارشاد یکی دو جلسه داشتیم و کم و بیش صحبتهایمان را انجام دادیم. در مورد این که این منظومه دیگر منظومه پنج سال پیش نیست. زمان کرونا اگر وی. او. دیها نبودند نمیشد این حوزه را اداره کرد. چون سینما عملا فعالیت نداشت. در آن زمان نزدیک ده هزار نفر شغل در این وی او دیها فعالیت داشتند. الان هم همین است. عده زیادی از همکاران ما در این حوزه کار میکنند. اما در مجلس گفته میشود وی. او. دی یعنی سریال مرجع سریال هم تلویزیون است. در صورتی که وی. او. دیها با شبکه نمایش خانگی یک پدیده نوظهور است که ربطی به تلویزیون ندارد. حتی ربطی به قوانین فعلی وزارت ارشاد هم ندارد. نمیتوان با قوانین قدیمی پدیدههای نوظهور را مدیریت کرد. مثلا ساترا از سریالی شکایت میکند، ولی دادگاه قانونی پیدا نکرده که طبق آن ساترا باید مجوز میداده است. وقتی یک بار پلتفرم بر تلویزیون پیروز شود، دیگر نمیتوانید توقع داشته باشید از شما مجوز بخواهد. آیا ساختار جدید به این موضوعات فکر کرده است؟ به نظر من نه. آن هشتاد درصدی که از پلتفرمهای غیرایرانی استفاده میکنند، تردید نکنید تعدادشان بیشتر هم میشود. این را میتوانید از اینجا متوجه شوید که سال به سال درصد مخاطبان تلویزیون پایین تر میآید.
مدیریت فرهنگی با هوش مصنوعی
من به عنوان کارگردان و نویسنده فیلمی میسازم که یک میلیون بیننده دارد. فیلم بعدی و بعدی هم همینطور. شما هم به عنوان مدیر فرهنگی خوشحال هستی. آیا کار مدیر فرهنگی همین است؟ اگر همین است که به جای آنها میشود از هوش مصنوعی یا نسخههای قدیمیتر استفاده کرد! نیازی نیست انقدر حضور داشته باشید. چرا انقدر سازمانتان بزرگ است؟ همه این کارها را می کنید که در آخر بگویید هفتاد درصد فروش مال ۴ تا فیلم بوده است؟ که تازه همین را هم نمیگویند. این را ما میگوییم. آنها میگویند فروش سینما بالاست. من نمیگویم فروش پایین است. سی و خورده ای میلیون بلیت فروختن در یک سال آمار کمی نیست. هر چند در دهه شصت که جمعیت ایران زیر پنجاه میلیون نفر بود، هشتاد میلیون قطعه بلیت در یک سال فروخته میشد. این که بخشی از جامعه دوست دارد خوراک فرهنگی اش را از همین کمدیها دریافت کند، اشکال ندارد. حق طبیعی آنهاست. اما آیا این فیلمها صنعت را پیش میبرند؟ مطلقا ربطی به صنعت ندارد. چون در همین خانه سینما هفتاد درصد بخش مولف بیکاریهای بالای ۵ سال را تجربه میکنند. باید به این توجه کرد.